بسم الله الرحمن الرحیم
(احترام علمی، از منظر روش علم و خلاّقیّت)
یکی از مراحل ابتدایی در تولید علم، فرضیه پردازی است؛ در این مرحله از هیچ فرضیهای حتی کودکانه نباید چشم پوشید.
همچنین در فضای بحث خلاّقیّت توصیه میشود که مانند یک کودک فکر کنید تا بتوانید از قالبهای ذهنی ناکارآمد خارج شوید.
منظور من از طرح این دو نکته این بود که بگویم در این دو فضا حتی نظرات کودکانه! هم قابل توجه هستند؛ بنابراین میتوان گفت از این زاویه هم مورد احترام هستند. این احترام زمانی بیشتر حس میشود که میبینیم در کنار فرضیههای عالمان یک رشته، از فرضیههای نوآموختگان آن رشته نیز استفاده میشود.
هرچند این داستانِ تمثیلی ارتباط مستقیمی با بحث ما ندارد اما نمونهی شیرینی است از یک کار خلاّقانه و کودکانه، و این هم داستان:
پدر روزنامه ميخواند اما پسر كوچكش مدام مزاحمش ميشد. حوصلهی پدر سر رفت و صفحهاي از روزنامه را كه نقشهی جهان را نمايش ميداد جدا و قطعه قطعه كرد و به پسرش داد. بعد پسرش را صدا زد و گفت:
«بيا! كاري برايت دارم. يك نقشهی دنيا به تو ميدهم، ببينم ميتواني آن را دقيقاً همان طور كه هست بچيني؟»
و دوباره سراغ روزنامهاش رفت. ميدانست پسرش تمام روز گرفتار اين كار است. اما يك ربع بعد!، پسرك با نقشهی كامل برگشت.
پدر با تعجب پرسيد: «مادرت به تو جغرافي ياد داده؟»
پسر جواب داد: «جغرافي ديگر چيست؟ پشت اين صفحه عکس يك آدم بود. وقتي توانستم آن آدم را دوباره بسازم، دنيا را هم دوباره ساختم.»
ادامه دارد…