RSS
 

Posts Tagged ‘فقر’

34- پازل هستی

۱۳ فروردین

بسم الله الرحمن الرحیم

جهاني كه در آن زندگي مي‌كنيم يك پازل است با قطعه‌هايي كه به شمارش ما در نمي‌آيد. بسياري از قسمت‌هاي اين پازل نیز به طور كلي از محدوده‌ی ديد ما خارجند و كلاً فضاي كمي از پازل قابل رؤيت است كه آن هم فقط به مقدار بسيار كمي شناسايي شده است.

یک سؤال:

رابطه‌ی سكه‌ی 500 توماني و لنت ترمز ماشين چيست؟!!

آیا ارتباط دارند؟

شما يك سكه صدقه مي‌دهيد و لنت ترمز ماشين مانع از صدمه ديدن شما مي‌شود!

اين چه ارتباطي است؟! چرا نتوانستیم ارتباط آنها را كشف كنيم؟!

شايد به اين خاطر است كه عناصر ديگري در اين جريانات دخالت دارند كه در قسمت‌هاي تاريك پازل قرار گرفته‌اند.

تنها کسی می‌تواند این روابط را برای ما بیان کند که تمام قسمت‌های این پازل را دیده باشد.

و او نیست جز الله

خیلی از ارتباطاتی که بین رفتارهای مختلف در دین اسلام ترسیم شده است بیانگر این نکته هستند، که قسمتهای تاریک بسیاری در پازل هستی وجود دارد که از دید ما خارج است.

یکی از این موارد، «عوامل کم و زیاد شدن رزق و روزی» است.

مثلاً ممکن است در نگاه اول بگویید:

«انگشتر عقیق به دست کردن» چه ربطی به زیاد شدن روزی دارد؟!!!

یا «باقی ماندن تار عنکبوت در خانه» چه ربطی به کم شدن روزی دارد؟!!!

اما اگر در مطالب بالا دقت کنید پاسخ این سؤال خود را می‌یابید:

نقاط تاریک پازل هستی، پاسخ چراهای شماست!

 

عوامل کم و زیاد شدن رزق و روزی را در مطلب بعد پیگیری کنید …

 
۱۰ دیدگاه

نوشته شده در دسته نگرشی - اعتقادی

 

33- دارایی وبرخورداری2

۲۵ بهمن

بسم الله الرحمن الرحیم

در مطلب قبل (32- دارایی و برخورداری 1) گفته شد که «برخورداری انسان وابسته به میزان دارایی او نیست».

چرا؟

چون میزان برخورداری و دسترسی انسانها (= رزق و روزی)، از پیش تعیین شده است!!!

بر اساس منابع دینی، رزق و روزی (= برخورداری) انسانها تقسیم شده است و از قبل معلوم شده است که هر کسی به چه میزان می‌تواند برخوردار از دارایی‌های این دنیا باشد.

بنابراین با تغییر امور ظاهری مانند: زیاد شدن حقوق، گران شدن کالاها، کار کردن بیش از اندازه‌ی توصیه شده در دین، کلاهبرداری، گرانفروشی، رباخواری، و … میزان برخورداری انسان تغییری نخواهد کرد!! بلکه تنها دارایی‌های انسان افزوده می‌شود در حالیکه آن دارایی روزی وی نیست و نصیب دیگری می‌شود.

خواندن ادامه این مطلب »

 
۲ دیدگاه

نوشته شده در دسته نگرشی - اعتقادی

 

۳۲- دارایی وبرخورداری۱

۲۵ دی

بسم الله الرحمن الرحیم

(ویرایش 2)

این دغدغه برای خیلی‌ها پیش میاد که با این وضع گرونی چطوری به زندگیمون ادامه بدیم؟ خرجمون رو از کجا دربیاریم؟ به خصوص که با هدفمند شدن یارانه‌ها این دلمشغولی بیشتر هم شده است.

امروز میخواهیم از زاویه‌ای متفاوت به گرونی‌ها و هدفمندی یارانه‌ها نگاه کنیم؛ پس با ما باشید …

مقدمه: تفاوت دارایی و برخورداری

– هر چیزی که در این دنیا تحت کنترل ما باشد به طوری که بتوانیم برای برطرف کردن نیازهایمان از آن استفاده کنیم، «دارایی» ما می‌باشد.

پول یک دارایی است، علم و دانش یک دارایی است، قدرت نفوذ داشتن در دیگران یک دارایی است، همسر یک دارایی است، فرزند یک دارایی است، مسکن یک دارایی است، لوازم زندگی دارایی هستند، و مهمترین دارایی انسان: عمر اوست، …

– اما به هر میزان که بتوانیم از این دارایی‌ها برای برطرف کردن نیازهایمان استفاده کنیم، به همان اندازه «برخوردار» از دارایی‌ها هستیم.

و به عبارت دیگر: رزق و روزی ما همان مقداری است که برخوردار از دارایی‌ها باشیم.

بدنه بحث: میزان برخورداری مهم است نه زیادی دارایی!

میزان رزق و روزی انسان به میزان پول و دارایی او هیچ ارتباطی ندارد!

خواندن ادامه این مطلب »

 
۳ دیدگاه

نوشته شده در دسته نگرشی - اعتقادی

 

۳۰- نیمه‌ی پر لیوان ۲

۱۵ دی

بسم الله الرحمن الرحیم

مأیوس شدن به خاطر شکست‌ها و غرّه شدن به پیروزی‌ها، هر دو باعث سقوط انسان می‌شود.

این معنا به زیبایی در قرآن بیان شده است:

«لِكَيلا تَأْسَوا عَلى‏ ما فاتَكُم و لا تَفرَحوا بِما آتاكُم» (سوره 57: الحدید، آیه: 23)

بر آنچه از دست شما رفته است اندوهگین نشوید و به سبب آنچه به شما داده شده است شادمانی و تکبّر نکنید.

اما چرا چنین است؟

چون تمام زندگی و علم و قدرت انسان از جانب خداست و اگر انسان به این مطلب توجه نداشته باشد در یکی از دو مشکل «یأس» یا «غرور» گرفتار می‌شود.

خواندن ادامه این مطلب »

 
بدون دیدگاه

نوشته شده در دسته فرهنگی - اخلاقی

 

۶- پاسخ ‹گفتم گفت› ۱

۰۸ مهر

بسم الله الرحمن الرحیم

«پاسخ گفتم گفت قسمت 1»

وقتی که من اون حرفها رو بهش زدم بهم گفت: چند تا چیز رو با هم قاطی کردی. اینکه خدا ما رو محتاج آفریده یک حرفیه و اینکه عبادت کردن به خاطر چیه یه حرف دیگه است.

بعد شروع کرد جواب سؤال من رو بده (که بیشترش چون فلسفی بود نفهمیدم ولی اون مقداریش رو که فهمیدم و من رو تقریباً قانع کرد رو برای شما هم میگم اگه نظری داشتین بگین).

میگفت: خدا ما رو محتاج نیافریده!

میگفت: یک مثال برات بزنم: فرض کن در وسط یک بیابان برهوت، یک شهر بزرگِ آباد با دیوارهای سر به فلک کشیده‌ی دور شهر وجود داره … وسط این شهر کاخی بر پا شده و خدا حکمران و پادشاه این شهره.

میگفت: ما انسانها (و البته همه‌ی موجودات عالم) بی آب و غذا و بی جا و بی لباس با تمام دردها و نیازها و کمبودها بیرون این شهر در آن بیابان هستیم و در حال جان دادن که ناگاه آن حکمران عیّار از راه می‌رسه و به ملازمان رکابش دستور میده تا ما رو به شهرش ببرن. بعد اونجا به ما آب و غذا و جا و پوشاک میده و خلاصه نیازهامون رو برطرف میکنه. تازه اگر همه‌ی نیازهامون رو هم برطرف نکنه بازم ازش تشکر می‌کنیم میگیم باز همین قدرش هم خیلی مردونگی کرده.

مثال ما و خدا اینطوریه. یعنی نیاز و فقر ما مال ذاتمون هست نه اینکه خدا ما رو نیازمند کرده باشه. ما نیاز به وجود پیدا کردن داشتیم تا تکامل پیدا کنیم، نیاز به امور مادی داشتیم تا این عالَم رو پشت سر بذاریم، نیاز به امور معنوی داشتیم تا رشد روحی کنیم، نیاز به دانش داشتیم تا رشد ذهنی کنیم و … خدا هم به ما وجود داد و هم امور مادی و معنوی رو در اختیارمون گذاشت تا رشد کنیم و از محدودیت‌ها خارج بشیم.

پس به هر مقدار که به ما چیزی بده باید ازش تشکر کنیم چون طلبکارش که نبودیم! بلکه از سر لطف و مهربانی ما رو تیمار میکنه.

پ ن 1: بعداً گفت که منظور از این شهر، عالم وجود هست.

پ ن 2: اینکه اون بیابون یعنی چی و ما مگه کجا بودیم و اون نیازها از کجا اومده بوده و … سؤالهایی بود که پرسیدم و گفت اگر بخوای جوابش رو بدونی باید 20 سال فلسفه بخونی!!! ولی گفت به اون قبلش فکر نکن چون فقط گیج‌تر میشی. همین مقدارش رو هم که فهمیدم باید کلاهم رو پرت کنم آسمون هفتم!

 
۲ دیدگاه

نوشته شده در دسته نگرشی - اعتقادی