RSS
 

Posts Tagged ‘محمد’

41- شب قدر

۰۷ مرداد

بسم الله الرحمن الرحیم

کوتاه نوشته‌هایی در باب شب قدر

(توضیح: آنچه از پی میاید، عجالتا نگاشته شده تا تلنگری برای شبهای قدرمان باشد. عدم معرفی و ارجاع به منابع و جامع نبودن بحث را تا فرصتی دوباره برای تکمیل و اصلاح، عفو کنید.)

معنی شب قدر:

شب اندازه گیری مقدرات است.

 

زمان شب قدر:

در روایات شش بیان داریم:

1- در طول سال مخفی است و باید مرتب آنرا رصد کرد.

2- در ماه رمضان است: إنا أنزلناه فی لیلة القدر + شهر رمضان الذی أنزل فیه القرآن.

3- در دهه‌ی آخر رمضان است.

4- در یکی از سه شب 19، 21، و 23 رمضان است.

5- در یکی از دو شب 21، و 23 رمضان است. (ما أیسر اللیلتین)

6- شب 23 رمضان است. (لیله‌ی جُهَنی)

 

چرا دقیقا زمان شب قدر را معلوم نکردند؟

1- مراعات حال ما را کرده‌اند؛ چون اگر معلوم بود کدام شب است و از دست می‌رفت که از غصه می‌مردیم.

2- مواردی که بیان شده به صورت پلکانی است؛ یعنی کسی که طول سال را برای رسیدن به شب قدر کشیک میکشد، بهره‌ی متفاوتی از شب قدر دارد.

3- تعیین مقدرات کم کم انجام می‌شود و در هر یک از موارد فوق مقداری از کار جلو می‌رود تا اینکه در شب 23 رمضان نهایی می‌شود.

 

در شب قدر چکار کنیم؟

افضل کارها در این شب، «احیاء» است.

احیاء یعنی «شب زنده داری»، نه «شب بیداری»!

به زنده بودن انسان، شب اون هم زنده می‌شود.

 

چه کنیم که شب زنده شود؟

معرفت، تنبه (تفکر ساعة خیر من عبادة سنة)، توسل

 

اعمال وارد شده برای شب قدر:

اعمالی که برای این شب وارد شده مال همه نیست! یعنی کسی نمیتواند تمام اعمال وارد شده را به صورت کامل انجام بدهد!

این سفره ای است که پهن شده تا هر کس متناسب با حال و نیاز خودش از آن استفاده کند. قرار نیست که وقتی انسان سر سفره مینشیند همه چیز را بخورد!  🙂

کاری را که شروع میکنید قرار نیست حتما تمام شود! مثلا لازم نیست حتما کل دعای جوشن کبیر خوانده شود و تا آخر برود.

ملاک اصلی در انجام عمل، حال فرد است؛ یعنی عملی که حال انجام آنرا ندارید اثر مطلوب را هم نخواهد داشت.

 

عالیترین نماد شب قدر:

ارتباط با ثقلین: قرآن را بگشا و بر سر بگیر و نام محمد و آل محمد را ببر.

که این ارتباط در طول سال تداوم پیدا کند.

 

مهمترین عمل شب قدر:

توجه به بقیة الله الأعظم است؛ چون اوست واسطه‌ی میان زمین و آسمان (أین السبب المتصل بین الأرض و السماء) که ملائکه و روح بر قلبش نازل میشوند (تنزّل الملائکة و الروح فیها …)

 
۶ دیدگاه

نوشته شده در دسته نگرشی - اعتقادی

 

37- غدیر فانتزی

۲۳ آبان

بسم الله الرحمن الرحیم

مدتی قبل با یک سری از بچه‌ها می‌خواستیم بریم اردوی جهادی. شاید حدود 100 نفر بودیم با زن و بچه و چند تا اتوبوس.

اتوبوس هم از این قدیمیها بود که نه صندلیش راحت بود، نه کولر داشت، هوا هم که خیلی گرم بود.

حدود پنجاه شصت کیلومتر از شهر خارج شده بودیم که یکی از مسؤولین زنگ زد و گفت: کجایین؟ گفتیم: چطور؟ گفت: بیاین مرکز کارتون دارم!

بچه‌ها همه نگران شدن که چی شده؟ گفتم: بابا ما این همه راه اومدیم؛ توی جاده‌ایم؛ …!

اما گوش اون مسؤول بدهکار نبود و اصرار پشت اصرار که باید همین الآن برگردین اینجا کار خیلی مهمی دارم… .

خلاصه با کلی نگرانی و هزار تا فکر و حرف و حدیث برگشتیم سمت مرکز که دیدیم دم در ایستاده و منتظر ماست.

با عجله از ماشینها پیاده شدیم و گفتیم چی شده؟! چه خبره؟!

با تبسمی که روی لب داشت گفت: می‌خواستم بگم دوستتون دارم!!!

گفتیم: همین؟!!!!!

گفت: آره دیگه!

گفتیم: خوب این رو که قبلاً هم صد بار گفته بودی!

گفت: خوب خواستم ایندفعه به صورت رسمی بگم!!!

خوب دیگه حتماً صحنه‌ی اونجا براتون قابل تصوره! یه عده بچه‌ها که همه خسته‌ی راه بودن و کلی هم نگرانی کشیدن تا این همه راه رو برگردن اینجا، اونوقت آقا فقط می‌خواسته بگه دوستتون دارم!!!

یکی می‌گفت: طرف دیوونه است! یکی می‌گفت: ببریمش تیمارستان! یکی که تحملش کمتر بود و اعصابش خورد شده بود، جلوتر رفت و دست به یقه شد و گفت: خل شدی؟ ما رو مسخره کردی؟! خلاصه بچه‌ها می‌خواستن بریزن و خفه‌اش کنن!

برای هر کی که این جریان رو تعریف کردیم هم تأیید کرد که این کار اشتباه و احمقانه بوده!

نظر شما چیه؟

آره دیگه، اگر حقیقت رو بخواهید هیچ عقل سالمی این رو قبول نمیکنه که توی این گرما و با این همه مشکلات ما رو برگردونه که بهمون بگه دوستون دارم!

راستی … :

به نظر شما آدم عاقل میاد حدود 50 هزار نفر رو از این فاصله برگردونه پیش خودش که بگه من فلانی رو دوست دارم؟

آیا پیغمبر اسلام (صلوات الله علیه) سابقه‌ی دیوانگی داشته که این همه آدم رو (که جلودارهای اونها به منطقه‌ی جُحفه رسیده بودند) به غدیر خم برگردونه که فقط بگه «من علی رو دوست دارم، شما هم دوستش داشته باشین!!!»؟

تازه بعدش هم به مدت 3 روز، 100 هزار نفر رو توی اون صحرای داغ نگه داره که برن یکی یکی با علی (علیه‌السلام) دست بدن و بگن دوستت داریم!!!

به نظر شما میشه حرف اهل سنت رو باور کرد که میگن پیامبر در روز غدیر فقط می‌خواسته بگه علی رو دوست داشته باشین؟؟؟!!!

«من کنت مولاه فهذا علی مولاه»

یعنی:

«هر کس که من سرپرست و صاحب اختیار او هستم، علی هم سرپرست و صاحب اختیار اوست»

***

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة أمیرالمؤمنین و الأئمة المعصومین علیهم السلام

***

پ ن 1: بر اساس گزارش تاریخ، حدود 100 هزار نفر در سفر حج، پیامبر را همراهی می‌کردند؛ بنابراین با این دستور پیامبر، حدود 50 هزار نفر (که احتمالاً جلوتر بودند) باید مسیر طی شده را باز می‌گشتند.

پ ن 2: مسافتی که همراهان پیامبر جلوتر رفته بودند بر اساس نقل تاریخ دو میل (= 4 کیلومتر) بوده است. اما چون به صورت پیاده و یا با اسب و قاطر و شتر بوده‌اند، مسافتی معادل آن را (بر اساس محاسبه‌ی زیر) در داستان فوق ذکر کردیم.

– هر انسان در حالت پیاده، هر ساعت حدود 5 کیلومتر راه می‌رود.

– مسافتی که همراهان پیامبر جلوتر رفته بودند 4 کیلومتر بوده، بنابراین تقریبا حدود 50 دقیقه جلوتر از پیامبر بودند.

– در زمان حاضر اگر بخواهیم در یک جاده خلوت و با سرعت متوسط 90 کیلومتر بر ساعت حرکت کنیم، در مدت زمان 50 دقیقه مسافتی حدود 75 کیلومتر را طی خواهیم کرد.

 
۵ دیدگاه

نوشته شده در دسته نگرشی - اعتقادی