بسم الله الرحمن الرحیم
(احترام به شخص)
برای ما معنادار است که: به خاطر حقی که یک استاد به گردن ما دارد، به فرزند او نیز احترام بگذاریم.
برای ما قابل درک است که: کسی از یادگاری یک دوست، به خوبی مراقبت کند.
برای ما قابل فهم است که: سید بودن یک نفر، سبب احترام دیگران به وی شود.
بنابراین می توانیم تصور کنیم که احترام به یک شئ یا شخص، همیشه به خاطر خود او نباشد، بلکه به خاطر انتساب او به یک شئ یا شخص قابل احترام دیگر باشد.
با توجه به مطلب بالا شاید دور از ذهن نباشد که بگوییم: همیشه احترام به یک عقیده نه به خاطر خود آن عقیده، بلکه به خاطر صاحب آن عقیده میباشد. در اینصورت حقیقتاً ما به آن شخص احترام گذاشتهایم نه عقیدهی او، و تنها از این جهت عقیدهی او را محترمانه یاد میکنیم که، به او منتسب است.
مثلاً شما ممکن است اجازه ندهید با عقاید استاد محبوبتان در یک جمع، به طرز توهین آمیزی (برخلاف نقد علمی[1]) برخورد شود، و لو اینکه خودتان هم مخالف عقاید او باشید.
خوب چرا این کار را می کنید؟ چون میخواهید شخصیت استادتان آسیب نبیند.
خوب مگر به استاد شما توهین کردهاند؟ مثلاً مستقیما گفتهاند او آدم نادانی است؟ اگر اهانتی نشده است چرا همچنان از وی دفاع میکنید؟
این کار تنها به این خاطر است که آسیب دیدن عقیده را، سبب آسیب دیدن صاحب عقیده میدانید.
پ ن 1: نقد علمی به معنی آسیبشناسی روشمند است؛ و اینچنین برخوردی را نمیتوان سبب تحقیر شخص مقابل دانست. بر خلاف برخوردهای غیر علمی که بدون ارائهی استدلال، به فرد مقابل برچسبهای منفی و ضد ارزشی میزنند!
ادامه دارد…