بسم الله الرحمن الرحیم
«مبنا»
خیلی وقتها با دوستان سر موضوعات مختلف بحث پیش میاد و به نتیجه نمیرسه و آخرش هم هر کس همچنان سر حرف خودش وایستاده.
به نظرتون چرا اینطور میشه؟ چرا توی بحث و گفتگوها کمتر به تفاهم میرسیم؟
فکر کنم مطلبی که میخوام براتون بنویسم ریشهی این مشکل باشه.
دو تا عکس زیر را با هم مقایسه کنید:
حتما متوجه شدید که تفاوت عکسها در چیست؟
رنگ کاراکترها در هر عکسی با عکس دیگر تفاوت میکند و به عبارتی وجه مشترکی بین آنها وجود ندارد.
ریشه دعواها و به ثمر ننشستن گفت و گوها، نداشتن زیربنای مشترک در گفتگوهاست.
وقتی من انسانهای دیگر را زرد و آبی میبینم و شما آنها را سبز و قرمز میبینید، چگونه میتوانیم به نتیجهای مشترک در مورد رنگ آنها برسیم در حالیکه مبنای بحث و گفتگوی ما تفاوت دارد؟!
بین پدیدهها و اتفاقاتی که پیرامون ما میافتد ارتباطات منطقی وجود دارد. بنابراین اگر بتوانیم با طرف مقابل به نقطهی مشترکی برسیم، از همانجا میتوانیم بر اساس ارتباطات منطقی موجود، به شکل واقعی پدیدهها و اتفاقات دست پیدا کنیم.
برای روشن شدن بحث به یک مثال از فضای عکاسی میپردازیم:
یکی از پارامترهای مهم در عکاسی «تراز سفیدی» است (White Balance). یعنی چی؟
یعنی دوربین شما برای اینکه رنگهای مقابل خودش را تشخیص بدهد باید ابتدا نقطهای را به عنوان سفید مطلق در نظر بگیرد و سپس بر اساس روابط منطقی بین رنگها که میداند، باقی رنگها را تشخیص دهد.
اگر تراز سفیدی دوربین تنظیم نباشد، رنگها واقعی ثبت نمیشوند.
پس روشن شد که برای به تفاهم رسیدن و به وجود آمدن همفکری، باید ابتدا به یک زیربنای مشترک دست پیدا کنیم. و اتفاقا در بیشتر اوقات اگر آن زیربنای مشترک درست بشود دیگر نیازی نیست که روبناها ترمیم شوند بلکه تمام مطالب بعدی خود به خود مشترک خواهد شد.